مقدمه: جایگاه اندیشه سیاسی ابن قیم جوزیه در سنت اسلامی
ابن قیم جوزیه (751ق/1350م) از برجستهترین متفکران سلفی و شاگرد برجسته ابن تیمیه است که نقش مهمی در تداوم و توسعه گفتمان حنبلی-سلفی ایفا کرده است. اندیشه سیاسی ابن قیم جوزیه با تلفیق عقل عملی، اصول شریعت و واقعگرایی فقهی، چشماندازی از حکومت اسلامی ارائه میدهد که در آن مصلحت عمومی، اجرای حدود و حمایت از دین به عنوان ارکان مشروعیت سیاسی تلقی میشود. او در آثار متعددی از جمله «الطرق الحکمیة» و «إعلام الموقعین» دیدگاههای صریحی درباره حکومت، سیاست کیفری، قضا و وظایف حاکم ارائه داده است.
در این مقاله، با تمرکز بر متون کلیدی ابن قیم، به بررسی مبانی نظری، عناصر فقه سیاسی، رابطه شریعت و سیاست، نقش حاکم، جایگاه مصلحت و نظریه عدالت در اندیشه او میپردازیم. این تحلیل میتواند به درک بهتر تحولات تفکر سیاسی اسلامی در قرن هشتم هجری و نیز زمینهساز فهم سلفیگری سیاسی معاصر باشد.
زندگینامهای کوتاه و زمینه فکری
دوران زندگی و تأثیرات ابن تیمیه
ابن قیم جوزیه در سال 691 هجری در دمشق به دنیا آمد و در همانجا تحصیل و تدریس کرد. او در حلقه درس ابن تیمیه حضور یافت و عمیقاً تحت تأثیر افکار او قرار گرفت. پس از مرگ استاد، راه او را ادامه داد و در دفاع از فقه سلفی، نقد تصوف افراطی و تأکید بر بازگشت به قرآن و سنت نقش مهمی ایفا کرد. این زمینه فکری بر اندیشه سیاسی او نیز سایه انداخته است.
فضای سیاسی-اجتماعی عصر ممالیک
ابن قیم در دورانی میزیست که خلافت عباسی فروپاشیده و سلطه ممالیک بر جهان اسلام تثبیت شده بود. این وضعیت، نوعی جدایی میان قدرت سیاسی و مرجعیت دینی ایجاد کرده بود. از این رو، فقیهان سلفی مانند ابن قیم در تلاش بودند تا سیاست را با آموزههای شریعت پیوند دهند و نوعی مشروعیت دینی برای حکومتهای اقتدارگرا فراهم کنند.
مبانی اندیشه سیاسی ابن قیم جوزیه
تأکید بر شریعت به مثابه قانون حاکم
در اندیشه سیاسی ابن قیم، شریعت نهتنها راهنمای فردی برای زندگی مؤمنانه است، بلکه بنیان اصلی حکومت و قدرت سیاسی به شمار میرود. از نظر او، هیچ قدرتی مشروع نیست مگر آنکه در چارچوب شریعت عمل کند. او مینویسد: «حکومت عادل، آن است که مطابق کتاب و سنت داوری کند، ولو به ظاهر اقتدار پادشاهی نداشته باشد.»
فقه تطبیقی و سیاست واقعگرا
برخلاف تصور رایج درباره فقه سلفی که آن را خشک و غیرمنعطف میداند، ابن قیم نشان میدهد که میتوان فقه را با اقتضائات زمان پیوند زد. او در کتاب «الطرق الحکمیة» برای توجیه سیاست کیفری حاکم، به عقل، تجربه و مصالح عمومی استناد میکند و حتی گاه از قواعدی فراتر از نصوص بهره میگیرد.
جایگاه حاکم در اندیشه سیاسی ابن قیم
وظایف و اختیارات حاکم اسلامی
حاکم در نظر ابن قیم نه فقط قاضی و حافظ امنیت، بلکه نایب پیامبر در اجرای شریعت است. او باید با «عدل» و «مصلحت» جامعه را اداره کند. از جمله وظایف اصلی حاکم، اجرای حدود، جلوگیری از ظلم، حمایت از مظلوم، تأمین نظم عمومی، و حمایت از علما و نهادهای دینی است.
شرایط مشروعیت حاکم
از دیدگاه ابن قیم، مشروعیت سیاسی به توانایی حاکم در اجرای عدالت و حفظ دین وابسته است، نه صرفاً به نسب، بیعت یا شورای اهل حل و عقد. او معیار را عملکرد میداند و حاکمی را که عدالت نمیورزد، فاقد مشروعیت میداند.
مصلحت و سیاست در آثار ابن قیم
مفهوم مصلحت در فقه سیاسی
ابن قیم در کنار ابن تیمیه، از نخستین فقیهان سلفی است که به صراحت از مفهوم «مصلحت» دفاع میکند. او مینویسد: «هر کجا که مصلحت باشد، همانجا حکم خداست.» این گزاره، نقطه عطفی در تحول فقه سیاسی اهل سنت به شمار میرود، چراکه امکان تفسیر فعالتر از نصوص و اتخاذ تصمیمات سیاسی نو را فراهم میکند.
تعارض مصلحت و نص؛ اولویتبندی چگونه است؟
هرچند ابن قیم بر شریعت تأکید دارد، اما در مواردی که نص صریحی وجود ندارد یا نص قابل تفسیر است، مصلحت عمومی را معیار عمل میداند. او در کتاب «إعلام الموقعین» درباره احکام تعزیری چنین مینویسد که قاضی باید مقتضیات زمان را لحاظ کرده و تنها با نصوص جمود نورزد.
سیاست کیفری و عدالت جزایی در اندیشه ابن قیم
عدالت در مجازات؛ کیفر در خدمت اصلاح
ابن قیم با تألیف «الطرق الحکمیة فی السیاسة الشرعیة» نشان میدهد که عدالت کیفری نباید صرفاً مجازاتمحور باشد، بلکه باید در خدمت اصلاح فرد و جامعه باشد. او از تنبیههای غیرحدی، تعزیرات و اقدامات بازدارنده دفاع میکند.
تعزیرات، حدود و حاکمیت
در فقه سیاسی ابن قیم، تعزیر به مثابه ابزار انعطافپذیر حکومت برای تنظیم امور اجتماعی معرفی میشود. او تأکید دارد که اجرای حدود باید با دقت، عدالت و رعایت شرایط انجام شود، و قاضی نمیتواند به بهانه سیاست، از اجرای شریعت سر باز زند.
نسبت میان دین، فقیه و دولت
نقش علما در نظارت بر حکومت
ابن قیم دولت را مسئول اجرای شریعت میداند، اما این اجرا باید تحت نظارت فقها باشد. او بارها از همکاری میان حاکم و فقیه سخن میگوید. به تعبیر او، اگر قضاوت و سیاست از شریعت جدا شود، فساد اجتماعی گسترش مییابد.
تفکیک نسبی میان دین و سیاست؟
در حالی که ابن قیم به پیوند عمیق دین و دولت معتقد است، اما از درهمتنیدگی مطلق آنها دفاع نمیکند. او به استقلال نسبی فقیه و ضرورت مشورت در امور سیاسی باور دارد. بدینسان، نوعی تفکیک کارکردی میان حوزه دینی و حوزه اجرایی را پیشنهاد میدهد.
اندیشه سیاسی ابن قیم جوزیه و میراث آن در عصر حاضر
تأثیر بر سلفیگری سیاسی
اندیشه سیاسی ابن قیم، بهویژه تأکید بر شریعت، مصلحت و عدالت حکومتی، در میان جریانهای سلفی معاصر بازتاب یافته است. گروههایی مانند جماعت اسلامی پاکستان یا اخوانالمسلمین مصر، از آثار او در تبیین مدل حکومت اسلامی بهره بردهاند.
نقد مدرنیته و بازگشت به شریعت
در قرن بیستم، متفکرانی مانند سید قطب، رشید رضا ، با الهام از ابن قیم و ابن تیمیه، به نقد تمدن غربی پرداختند و خواستار احیای حکومت اسلامی مبتنی بر شریعت شدند. هرچند قرائت آنان گاه افراطیتر از ابن قیم بود، اما ریشههای فکریشان به او بازمیگشت.
جمعبندی: عقلانیت سلفی در خدمت سیاست شرعی
اندیشه سیاسی ابن قیم جوزیه تلفیقی از وفاداری به متون، مصلحتگرایی عملی و فقه واقعگراست. او نشان داد که چگونه میتوان ضمن التزام به اصول سلفی، با چالشهای زمانه مواجه شد. هرچند در نگاه او، سیاست تابع دین است، اما با ابزارهایی چون تعزیر، مصلحت و عدالت، برای سیاستگذاری دینی، منطق و انعطافپذیری قائل شد.
بدینترتیب، ابن قیم را باید از نخستین متفکرانی دانست که به نظریهای نسبی در باب رابطه دولت، شریعت و جامعه اندیشید؛ نظریهای که هم در سنت اسلامی ریشه دارد و هم قابلیت بازخوانی در جهان معاصر را دارد.



